به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از حادثه یازدهم سپتامبر 2021م. مهمترین اشتباه راهبردی دولت جرج دبلیو بوش، آغاز جنگ جهانی علیه تروریسم بود که نتوانست بین مسئولان حملات یازده سپتامبر و سایر دشمنان ایالات متحده به درستی تمایز قائل شود. این دستورکار عجیب و سرنوشت ساز، تمرکز ایالات متحده را تضعیف و زمینه بیگانگی متحدان و شرکای منطقهای را فراهم و ایالات متحده را از فرصتها برای کاهش خصومت با دشمنان تاریخی محروم ساخت. این مسئله ایالات متحده را در مسیری به سوی جنگ های ناخواسته در افغانستان و عراق قرار داد که با تحقیر عقبنشینی از هر دو به پایان رسید.
یکی از مهمترین خسارتهایی که حادثه یازده سپتامبر ایجاد کرد، فرصتهای از دست رفته تعامل میان ایالات متحده و ایران بود. پس از حادثه یازده سپتامبر، ایرانیان برای همدردی با شهروندان آمریکایی در خیابانهای تهران، چراغ شمع برپا کردند. دولت ایران برای سرنگونی رژیم طالبان در افغانستان به طور غیرمستقیم با ارتش آمریکا همکاری کرد و همچنین در تلاشهای وزارت خارجه آمریکا برای تحکیم دولت جدید در افغانستان نقش مهمی را ایفا کرد. مقامات آمریکایی از آن زمان اذعان کردند که فشار ایران بر اتحاد شمال افغانستان به حامد کرزای اجازه داد تا نخستین رئیس جمهور پس از طالبان در افغانستان باشد.
همزمان، ایران و ایالات متحده در ژنو و پاریس یک مجموعه مذاکرات پشت پرده برگزار کردند که در مورد افغانستان و دستگیری اعضای القاعده بود که از افغانستان به ایران فرار کرده بودند. این مذاکرات زمانی متوقف شد که بوش در سخنرانی خود در سال 2002، ایران را به همراه کره شمالی و عراق صدام حسین به عنوان بخشی از محور شرارت نامید. ایرانیها که با لفاظیهای جنگ طلبانه آمریکا بیگانه نبودند، مذاکرات با آمریکا را از سر گرفتند. با این حال، دولت بوش علاقهای به توسعه این مذاکرات برای بهبود روابط با تهران نشان نداد و حتی هشدارهای ایران در مورد پیامدهای تهاجم نظامی به عراق و اقدامات بعدی برای گفتگوی گستردهتر پس از حمله آمریکا در سال 2003 را نادیده گرفت.
پس از حادثه یازدهم سپتامبر، نومحافظهکاران و جنگ طلبان در ایالات متحده به رهبری دیک چنی، معاون رئیس جمهور وقت آمریکا و پل ولفوویتز، معاون وزیر دفاع آمریکا این تئوری را مطرح کردند که تهاجم آمریکا به عراق، حامیان دموکراسی را در سرتاسر خاورمیانه و اسلام تقویت میکند. اما در مقابل، عراق به با تلاقی برای نیروهای آمریکا تبدیل شد و ایران با پیوندهای دیرینه با شیعیان عراق و آگاهی عمیق از زمینههای محیطی و سیاسی، نفوذ خود را در عراق تقویت نمود، جایی که تا به امروز از نفوذ و قدرت زیادی برخوردار میباشد.
البته نمیتوان به این پرسش پاسخ داد که آیا بهبود واقعی روابط بین ایالات متحده و ایران پس از سال 2003 امکان پذیر بوده است یا خیر. دولت بوش پس از سرنگونی سریع طالبان و صدام حسین از غرور و تکبر بالایی برخوردار بود و با پیشنهاد «توافق جامع» ( معامله بزرگ) ایران که توسط صادق خرازی سفیر وقت ایران در فرانسه نوشته و از سوی محمد جواد ظریف ویرایش توسط سوئیس به واشینگتن منتقل شد، پاسخ نداد. دولت بوش گفتگو با ایران در مورد برنامه هستهای را به اروپاییها واگذار کرد و تنها در ماههای پایانی دوره دوم ریاست جمهوری بوش با ایرانیان ملاقات نمود. ریچارد آرمیتاژ معاون وزیرخارجه در دوره اول ریاست جمهوری بوش در سال 2006 به من گفت: «حتی اگر آمریکا با ایران وارد میز مذاکره میشدند، خواستههای طرف آمریکایی به دلیل وجود اختلافات در دولت چنان غیرواقع بینانه بود که فکر نمیکردم، بتوانند برای بهبود روابط با ایران به مصالحهای برسند.»
جمهوری خواهان تنها مسئول از بین بردن فرصتها برای روابط بهتر با ایران نیستند. در سال 1993م بیل کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا در دوره نخست ریاست جمهوری خود در قبال ایران و عراق سیاست مهار دوگانه را اتخاذ کرد و در این دوره ما شاهد اعمال تحریمهای ایران و لیبی 1996 بودیم که نخستین تحریمهای ثانویه بود که شرکتهای غیرآمریکایی را از تجارت با ایران محروم میکرد. دولت اوباما که به دنبال تصحیح اشتباهات دولت بوش بود، از همان ابتدا در سال 2009 با ایران ارتباط برقرار کرد و با موفقیت توانست زمینه امضای برجام را فراهم کند که در ازای لغو تحریمهای اقتصادی، برنامه هستهای ایران با محدودیتهایی همراه میشد. با این حال، دونالد ترامپ جانشین باراک اوباما در می 2018 با وجود پای بندی ایران به برجام، از توافق هستهای خارج شد. دولت ترامپ با اعمال سیاست فشار حداکثری، حسن روحانی، ظریف و سایر ایرانیانی که از دیپلماسی حمایت میکردند را تضعیف نمود.
ایران ملتی با افتخار و عزت با هشتاد میلیون نفر جمعیت است که در خاورمیانه واقع شده است. تاریخ مملو از گلایههایی است که ایران از قدرتهای خارجی داشته که همواره نقش بیثبات کنندهای را ایفاء نموده است. اگر سیاستهای ایالات متحده پس از رویداد یازدهم سپتامبر متفاوت بود، هیچ تضمینی وجود نداشت که ایالات متحده و ایران در یک رابطه سازنده قرار داشتند. در دیپلماسی مشابه، زندگی فرصتهایی زیادی وجود دارد که ما اکنون آنها را از دست دادهایم. در حال حاضر ایران گزینهای دیگری مانند چین دارد. ایالات متحده و ایران دورتر از همیشه به نظر میرسند و مقصر اصلی آن پاسخ سرسختانه و تهاجمی آمریکا به رویداد یازدهم سپتامبر میباشد.